همه بغضموجمع کردم ویه گوشه دلم قایم کردم.گفتم اگه ببینی چقدرداغونم ناراحت میشی.حواسم نبود شایدتوازآدمی که هیچوقت یه قطره اشک گوشه جشاش نشینه خوشت نیاد...تموم وقتموبا خودم کلنجاررفتم که خودم باشم.گفتم توبه همون من ساده بی شیله پیله عادت داری.ولی نگفتم شاید واست تکراری شم!جشماموبستمو دلمو آروم کردم.گفتم درست میشه.درست میشی!امافکرنکردم شاید دارم خودموگول میزنم.همین طورگذروندموحالاتازه شک کردم.به خودم به خودت.به حالاکه وقتی سرمو میندازم پایین و نمی بینم که چقدرعوض شدی!من هنوزمثل قبلم!این تویی که عوض شدی عجیب شدی غریب شدی غریبه شدی!تویی که تاچشمت به چشمم میوفته سردوبی احساس روتوبر میگردونی وهیچی!تواصلامنومیبینی؟!شایدمن تورو اشتباه گرفتم؟!برو!اصلا همون که تو میگی!فقط یه لحظه برگردو سوال منو جواب بده:((یهو چی شد اینجوری شدی؟!!))